جدول جو
جدول جو

معنی یاری رس - جستجوی لغت در جدول جو

یاری رس
یاررس، یاری، مدد، آنکه به یار و دوست خود رسیدگی و کمک بکند، یاری دهنده، مددکار، یاری رس
تصویری از یاری رس
تصویر یاری رس
فرهنگ فارسی عمید
یاری رس
یاری دهنده، به یاری رسنده
تصویری از یاری رس
تصویر یاری رس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یاری رسان
تصویر یاری رسان
امدادگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یاری گر
تصویر یاری گر
آمل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یاری جو
تصویر یاری جو
مدد جو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یاریگری
تصویر یاریگری
امداد، یاری، اعانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاری گر
تصویر یاری گر
کمک کار، نیرو دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاری ده
تصویر یاری ده
کمک دهنده، توانایی دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاری گر
تصویر یاری گر
((گَ))
کمک کار، نیرو دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کار رس
تصویر کار رس
کسی که بکارها برسد آنکه کار را راه اندازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاریگر
تصویر یاریگر
مددکار، یاری کننده، برای مثال رو که نصرت تو راست یاریگر / رو که ایزد تو راست راهنمای (مسعودسعد - ۴۱۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاررس
تصویر یاررس
یاری، مدد، برای مثال به هرحال خواهند از او یاررس / که او را جهان دار یار است و بس (فردوسی - لغت نامه - یاررس)، کسی که به یار و دوست خود رسیدگی و کمک بکند، یاری دهنده، مددکار، یاری رس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاررس
تصویر یاررس
مددکار و یاری دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاری رسانی
تصویر یاری رسانی
امداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یاری رساندن
تصویر یاری رساندن
کمک رساندن
فرهنگ فارسی عمید